English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (6829 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rumbustious U سخت شدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fervour U حرارت شدید اشتیاق شدید
fanatic U دارای احساسات شدید
fanatics U دارای احساسات شدید
torrent U جریان شدید سیل وار
torrents U جریان شدید سیل وار
paranoia U جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
hard U مشکل شدید
harder U مشکل شدید
hardest U مشکل شدید
jet U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
resonance U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
gird U ضربه شدید
keen U شدید
keenest U شدید
rigorous U شدید
exquisite U شدید سخت
dualism U مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
slashing U شدید
earnest U سنگین علاقه شدید به چیزی
impact U اصابت اثر شدید
impacts U اصابت اثر شدید
salvo U افهاراحساسات شدید
salvoes U افهاراحساسات شدید
grievous U شدید
electric U حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
rugged U شدید
vehemence U غضب شدید
maelstrom U طوفان یا گرداب شدید
towering U شدید
strenuous U شدید
stalwart U شدید
stalwarts U شدید
vigorous U شدید
drastic U شدید
drastically U شدید
yen U تمایل رغبت شدید
impetuous U تند و شدید
bedlam U اشتباه شدید
glare U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glares U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
intense U شدید
die U پارو زدن شدید
violent U شدید
severe U شدید
severer U شدید
severest U شدید
vehemently U شدید
vehement U شدید
pathetic U دارای احساسات شدید
jar U اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred U اعمال شوک شدید به یک وسیله
jars U اعمال شوک شدید به یک وسیله
heavier U شدید پرزور
heavies U شدید پرزور
heaviest U شدید پرزور
heavy U شدید پرزور
slat U ضربه شدید
slats U ضربه شدید
boom U رونق شدید
boomed U رونق شدید
booming U رونق شدید
booms U رونق شدید
sopping U شدید
inclement U شدید
fury U هیجان شدید وتند خشم
raging U شدید
heighten U شدید کردن بسط دادن
heightened U شدید کردن بسط دادن
heightening U شدید کردن بسط دادن
heightens U شدید کردن بسط دادن
revulsion U تنفر شدید
zing U جیغ شدید وتند
surge U تموج سریع برق نوسان شدید
surged U تموج سریع برق نوسان شدید
surges U تموج سریع برق نوسان شدید
chronic U شدید گرانرو
rainstorm U باد و باران باران شدید
rainstorms U باد و باران باران شدید
extensive U شدید
sailing U گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
passion U اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
passion U تعصب شدید
backlash U عکس العمل سیاسی واکنش شدید
rush U حرکت شدید
rushed U حرکت شدید
rushing U حرکت شدید
fanatical U دارای احساسات شدید
shiver U فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivered U فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivering U فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
penchant U میل شدید
boisterous U شدید
forcible U شدید
stern U سخت و محکم شدید
sterner U سخت و محکم شدید
Other Matches
fervor U حرارت شدید اشتیاق شدید
sweltering U شدید
hyperpyrexia U تب شدید
high wrought U شدید
incontrollable U شدید
draconic U شدید
diametrical U شدید
diametric U شدید
two fisted U شدید
toughest U شدید
tougher U شدید
tough U شدید
intensive U شدید
acute U شدید
climacteric <adj.> U شدید
hyperinflation U تورم شدید
actude conditions U شرایط شدید
advertising blitz U تبلیغات شدید
high order detonation U انفجار شدید
hypersensitivity U حساسیت شدید
high explosive U سوختار شدید
galloping inflation U تورم شدید
pash U باران شدید
schwarmerei U احساسات شدید
sthenic U شدید نیرومند
clavus U سردرد شدید
violent wind U باد شدید
an intensive particle U ادات شدید
aggravator U شدید کننده
high rate discharge U تخلیه شدید
workout U تمرین شدید
workouts U تمرین شدید
rain shower باران شدید
workouts U ورزش شدید
rain cats and dogs <idiom> U باران شدید
workouts U کار شدید
workout U ورزش شدید
workout U کار شدید
nosedives U نزول شدید یا ناگهانی
paroxysmal U طغیانی سخت شدید
nymphomania U میل شدید زن بجماع
mass casualties U تلفات و ضایعات شدید
nosedives U نزول شدید کردن
nosediving U نزول شدید یا ناگهانی
nosediving U نزول شدید کردن
hyperirritable U دارای حساسیت شدید
nosedived U نزول شدید کردن
hunger for data U میل شدید به داده ها
goings-over U عیب جویی شدید
groundswell U طغیان شدید دریا
going-over U عیب جویی شدید
hardball U رقابت شدید و بیرحمانه
nosedive U نزول شدید یا ناگهانی
escalating U شدید کردن یا شدن
nosedive U نزول شدید کردن
escalate U شدید کردن یا شدن
yerk U حرکت سریع و شدید
nosedived U نزول شدید یا ناگهانی
violent pain U درد سخت یا شدید
escalates U شدید کردن یا شدن
strong jump U جهش ابی شدید
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
escalated U شدید کردن یا شدن
burst advertising U شروع تبلیغات شدید
severely retarded U عقب مانده شدید
sterns U سخت و محکم شدید
sternest U سخت و محکم شدید
did you hurt your self a U ایاهیچ اذیت شدید
high explosive U ماده منفجره شدید
hyperdeflation U انقباض پولی شدید
high explosive shell U گلوله محترقه شدید
hobby-horses U کار مورد علاقهی شدید
hobby-horse U کار مورد علاقهی شدید
give someone a good run for her money <idiom> U رقابت شدید به وجود آوردن
heady U عجول شدید مست کننده
basophil U میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
ground swell U طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
high explosive antitank U گلوله سوختار شدید ضد تانک
high explosive plastic U گلوله پلاستیکی سوختار شدید
hysteric U دارای هیجان شدید یاهیستری
hyperaesthesia U حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
snifter U طوفان شدید وزش سخت
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
ammonal U نوعی ماده منفجره شدید
anasarca U ورم تقریبا شدید پشام
big push theory of development U نظریه فشار شدید توسعه
upthrow U بطرف بالاانداختن تحول شدید
candescent U دارای تشعشع یاگرمای شدید
A sharp note(reply). U نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
(the) creeps <idiom> U احساس تنفر ویا ترس شدید
fortis U دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking. U من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
tantalus U تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
thermal shock U تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
blown out U رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
embattle U حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
nympholepsy U جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
fiend U دارای احساسات شدید [دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
Hypergraphia U [حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
small craft warning U پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
alley shot U ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
vortex trail U دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
eprom U PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
storm warning U پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
rainsquall U باد و باران باران شدید
Recent search history Forum search
1strong
2crucification
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com